حالا که ماه مبارک رمضان شروع شده، احتمالا با صحنه های روزهخواری هم مواجه شدهاید.
اینکه در خیابان چگونه باید نهی از منکر کنیم بماند.(تفصیل فراوانی دارد.)
امّا در جمع های فامیلی:
جمعهای فامیلی هم اقسامی دارند که الآن فقط به یکی از آنها می پردازم، یعنی فقط متکبّرها!!!
بعضیها هستند که خیلی متکبّر هستند و انگار از دماغ فیل افتادهاند و اصلا شما را آدم حساب نمیکنند. اگر پولدار و تحصیلکرده هم که باشند، دیگر هیچ! فقط حرف خودشان را درست میدانند.
روش برخورد:
اوّلین کار این است که آن ها را خاضع کنید. امّا چگونه؟!
باید مؤلفههای ارزشی جامعه را در سطح بالایی کسب کنید.
مؤلفههای ارزشی چیست؟ علم، ثروت، شغل و منزلت اجتماعی، از مؤلفههای عام ارزش اجتماعی هستند، و تقریبا در تمام جوامع، هرکسی که اینها را داشتهباشد، فردی ارزشمند محسوب میشود و هرچه فرد این مؤلفهها را بیشتر کسب کند، ارزش او هم بالاتر میرود.
احیایانا ارزشهای خاصّ اجتماعی هم وجود دارند. مثلا ممکن است دینداری در جامعهای ارزش محسوب شود و هرچه تظاهر به دینداری افزایش یابد، ارزش و منزلت فرد هم بالاتر می رود و یا برعکس، در برخی جوامع، دینداری، نماد عقبماندگی است و تظاهر به دینداری، موجب کاهش ارج و قرب افراد در جامعه شود.(تشخیص این موارد با خود افراد است.امّا در این حد عرض کنم که در جامعهی ایران، دینداری هنوز به ضدارزش تبدیل نشدهاست بلکه هنوز ارزشمند محسوب میشود.شاید هر دینداری این مسأله را تجربه کرده باشد.بگذریم.)
عامل ثروت که به درد ما مذهبیها نمیخورد. چون غالبا یا ثروت آنچنانی نداریم، یا اگر داشته باشیم، نمایش ثروت و تجمّل و . کار درستی نیست.
(ناگفته نماند که پس از خرید خانه و ماشین، خیلی ها متواضع تر شدند. بالاخره پراید 83 در حد خودش ارزش داره.)
پس میماند دو عامل عمومی: علم و شغل.
مؤلفهی شغل هم بد نیست، امّا شغل عالی و خوب که به کار ما بیاید کم است، پس به درد توصیهی عمومی نمیخورد.
میماند مؤلفهی علم.
علم، یکی از بهترین مؤلفههاست، زیرا هم مورد سفارش دین است و هم فواید دنیوی دارد و هم کسب آن راحتتر است،پس این عامل را از دست ندهید.
حالا از این علم چطوری استفاده کنیم؟! پاسخ: استفاده از عوامل ارزشی راههای گوناگونی دارد. مثلا گاهی اوقات، صرف اینکه شما عالم هستید یا مدرکی دارید، باعث میشود که به حرف شما گوش دهند. این جزو موارد سادهی آن است. (در بعضی از این روستاها، کسی که مدرک کارشناسی دارد، در حد خدا مورد پرستش و پذیرش قرار می گیرد. ولو با مدرک های مزخرف !!! )
امّا خب، گاهی اوقات قضیه به این سادگی نیست و باید علمتان را به رخ بکشید. (صبر کنید! منظور از به رخ کشیدن این نیست که بروید مدرکتان را قاب کنید و بزنید به دیوار، یا اینکه گوش فلک را کر کنید که من عالم و باسواد هستم، نه، منظور چیز دیگری است. باید متواضعانه علمتان را به رخ بکشید!!! امّا چطوری؟ ادامهی مطلب را بخوانید.)
برای فهم مطلب، کمی برمیگردیم به مباحث خداشناسی و انسانشناسی. طبق آن مباحث، هرکسی آثار خودش را از آن جهت که آثار کمالش هستند، دوست دارد و به خلق اثر میپردازد. (برای جا افتادن مطلب یک مثال میزنم، امّا پیشاپیش بابت آن عذرخواهی میکنم. مثال: یکی از مشمئزکنندهترین صحنههایی که هرکسی در طول عمر خود با آن مواجه شده است، مدفوع به جامانده در سرویسهای بهداشتی عمومی است. امّا این صحنه را مقایسه کنید با مدفوع خودتان. نه تنها حالتون بد نمیشه، بلکه آن را با نگاهتان تا سوراخ کاسه تولت مشایعت میکنید و چون اثر خودتونه و دوستش دارید!!! (این هم از طنز امروز)).
خب، ادامهی مطلب: طبق مطلب بالا، افراد متکبّر آثار خودشان را خیلی دوست دارند. برای مثال، چون خودشان و دارایی و افعال خود را اکمل کمالات حساب میکنند، دائم راجع به آنها صحبت میکنند و تولید اثر میکنند.( برخلاف انسان متواضع که وجود خود و بسیاری از چیزها را کمال نمیداند و در نتیجه از تولید اثر پیرامون خود و آنها خودداری میکند و در نهایت، کمحرف و کماشتباه و . میشود.)
این دقیقا همانجایی است که باید مچ افراد متکبّر را گرفت. مثال :
یکی از اقوام بود که ثروت زیادی داشت و در جمعهای فامیلی خیلی صحبت میکرد. قدیم ها اصلا ما و امثال ما را ادم حساب نمیکرد. چندبار در جمعها خلوت و خودمونی که صحبت میکرد و می رفت که در تعریف از خود اوج بگیرد و به مرزهای خالی بندی وارد بشود، خیلی محترمانه مچش را گرفتم و گفتم که اینجا احتمالا اشتباه می کنید. خلاصه چندین بار و در چندین نوبت این قضیه تکرار شد. الآن دیگر طرف از من حساب می برد، سوالات شرعی می پرسد، جلوی من هر حرفی نمی زند. الآن وقتی به سراغش میروم، خیلی بهتر گوش میدهد و احتمال پذیرش در او خیلی بیشتر شده است.(کما اینکه در چند مورد توانستم خودش و خانواده اش را قانع کنم.)
درباره این سایت