وقتی از تولید علم صحبت میکنیم، باید روشن باشد که از چه چیزی صحبت میکنیم.


در مکتب فلسفه صدرایی، دو نوع علم داریم:

1. علم حصولی: علمی که به کمک الفاظ، مفاهیم و صور ذهنی برای ما حاصل می شود.

2. علم حضوری: علمی که در آن، خود معلوم نزد عالم حاضر است.


وحی، شهود عرفا و . از سنخ علوم حضوری است و بهره‌ی ما انسان‌های عادی از علم حضوری، تنها علم به خودمون، علم اجمالی به خدا، علم به وجود مفاهیم ذهنی و . است.

ما بقی علوم ما، مثل ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست، فلسفه و همه‌ی علومی که در مدرسه و دانشگاه می‌خوانیم، همگی حصولی است.


خب، حالا منظور از تولید علم کدام است؟

اگر به ویژگی‌های هرکدام از این علوم دقت کنیم، متوجّه می‌شویم که علم حضوری، شخصی است و قابل انتقال به غیر نیست. مثلا من به درد خودم علم حضوری دارم، امّا نمی‌توانم آن علم حضوری را به شما منتقل کنم. برای همین، از مفهوم درد استفاده می کنم و حالت خودم را به شما خبر می دهم.

این قضیه در همه جا جاری است. برای مثال، وقتی پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله) میخواهد وحی خود را به دیگران انتقال دهد، ناچار آن را به علوم حصولی مانند قرآن کریم یا حدیث تبدیل می کند.


با توجّه به این ویژگی، آن چیزی که قرار است تولید کنیم، از سنخ علم حصولی است نه علم حضوری. چرا که تولید علم حضوری خیلی معنادار نیست.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها